برخی طرفداران روشهای کیفی معتقدند که مطالعات کمی مانع ژرف اندیشی و تفسیر عمیق می شود، در نتیجه از روش های ترکیبی یا آمیخته را پیشنهاد نموده اند.
بهره گیری از دو روش کیفی و کمی می تواند ضعف ها و پیامدهای تفکیکی که بین روش های کمی و کیفی است را کاهش دهد.
ترکیب خلاقانه روش های کمی و کیفی، می تواند مزایای زیادی داشته باشد از جمله اینکه می تواند تصویر کاملی از تمام ابعاد کمی و کیفی پدیده مورد مطالعه ارائه کند.
هم چنین رویکرد نوین ترکیبی می تواند به پژوهشگر در شناسایی دقیق تر بستر مطالعه روش کیو، نیز از جمله روش هایی است که ضمن برخورداری از ویژگیهای روش کیفی، از رویکرد کمی برخوردار است.
این روش در سال توسط ویلیام استفنسون در سال ۱۹۵۳ مطرح شد که شیوه ای مناسب برای آزمون فرضیه ها و تدوین نظریه ها است.
وی این روش را با استفاده از حرف کیو برای متمایز ساخت آن از دیگر روش ها چون همبستگی (T) نشان داد.
این روش خاستگاه سازنده گرایی دارد و ذهنیت را زیربنای واقعیت می داند و گونه ای از مطالعات اکتشافی است (مرادیان، ۱۳۹۰).
در روش کیو، ادراک و برداشت پژوهشگر، مهم است و رفتار را باید از طریق پردازش اطلاعات برگرفته از محرکها نه خود محرکها بررسی شوند .
با استفاده از روش کیو، می توان برای عامل ها، معنا و تفسیری را شناسایی نمود که ذهنیت افراد و اطلاعات مبهم و پنهان را در ورای این اطلاعات آشکار شود.
روش کیو را پیوند بین روش های کیفی و کمی می دانند، زیرا از یک سو انتخاب نمونه مشارکت کنندگان از طریق روش های نمونه گیری احتمالی صورت نمیگیرد، بلکه نمونه به طور هدفمند و با اندازه گیری های کوچک انتخاب می شود، در این حالت به پژوهشهای نوع کیفی نزدیک می شود.
و از سویی دیگر، یافته ها از طریق تحلیل عاملی و به صورت کمی به دست می آید.
در این روش پژوهش، طرح و بررسی فرضیه مطرح نیست و مبتنی بر ذهنیت افراد و صورت اکتشافی دارد.
نمونه پژوهشی نیز از بین افرادی انتخاب می شوند که ارتباط خاصی با موضوع پژوهش دارند و عقاید خاصی دارند و بعلاوه تعمیم پذیری در این روش جایگاهی ندارد.
روش کيو، خود دارای انواع روشهایی است از جمله کيوى بی ساختار، کيو باساختار، یک سویه و کيو ساختار دوسویه. که توضیح ان صرف نظر می شود.
برای اطلاعات کامل تر به پژوهشگران توصیه می شود مباحث مرتبط به این نوع پژوهش را در کتابهای روش های پژوهش کیفی، مطالعه نمایند.