در اینجا یک نمونه داخلی و سه نمونه خارجی تحقیق را مشاهده می نمایید:
سابقه تحقیق:
پژوهش های داخلی
نوروزی و اسدی در سال 1393 پژوهشی با هدف بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با سازگاری اجتماعی دانش آموزان انجام دادند. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهرستان اسلام آبادغربکه تعداد کل آنها 4291 نفر (دختران 2316 نفر و پسران 1975 نفر)بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش در این تحقیق شامل پرسشنامه سازگاریاجتماعی کالیفرنیا و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری دایانا باورم ریند می باشد، برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی میزان تفاوت سازگاری اجتماعی دانش آموزان از آماره T مستقل استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان می دهد که بین بین شیوه فرزندپروری دمکراتیک با سازگاری اجتماعی فرزندان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و هرچه شیوهفرزند پروری والدین مبتنی بر اصول دموکراتیک و عقلانی باشد فرزندان آنها از سازگاری اجتماعی بیشتری برخوردار هستند . بین شیوه فرزند پروری سهل گیرانه و شیوه فرزند پروری مستبدانه با سازگاری اجتماعی فرزندان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد بدین معنا خانواده های که در تربیت فرزندان خود از یکی از شیوه های مستبدانه یا سهل گیرانه استفاده می کنند، فرزندان آنها از سازگاری اجتماعی کمتری برخوردار هستند ، همچنین بین میزان سازگاری اجتماعی دختران و پسران تفاوت معنی داری مشاهده نشد. لذا شیوه های تربیت و چگونگی بارآوردن فرزندان در دوران کودکی بسیار حائز اهمیت بوده و سازگاری اجتماعی نوجوانان و جوانان بستگی به شیوه فرزند پروری آنان در دوران کودکی دارد(21).
پژوهش های خارجی
ویجیلا و همکاران در سال 2013 به بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و لیاقت اجتماعی در دانش آموزان پرداختند. نتایج نشان داد که شیوه های فرزندپروری قادر به پیش بینی لیاقت اجتماعی در دانش آموزان است(24).
نایلینگ در سال 2010 در یک مطالعه طولی در مورد تاثیر عوامل مختلف خانوادگی و آموزشی بر روی نتایج تحصیلی گروههای مختلف دانش آموزی با بررسی متغیرهای جمعیت شناختی و درون دادهای آموزشگاهی آنها، به این نتیجه رسید که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با مولفه های چندگانه خانوادگی همانند باورها و انتظارات والدین، اعمال انضباطی و مداخلات والدین، محیط عاطفی حاکم بر خانواده و منابع در دسترس خانوادگی ارتباط دارد(25).
سنت و همکاران در سال 2009 در مطالعه ای با عنوان تاثیر روابط خانوادگی بر نحوه پردازش اطلاعات و سازگاری یک نمونه 210 نفری دانش آموزان پایه اول مشخص کردند که وجود روابط بین والدینی ناایمن به طور غیر مستقیم با پیشرفت تحصیلی ضعیف و پردازش اطلاعات در وقایع استرس آور مرتبط با همسالان رابطه دارد که این وضعیت افزایش ناسازگاری کودک در طی یک دوره یکساله را پیش بینی می کند(26).