نمونه منبع نویسی فارسی ونکور:
رشد دانش و فن آوری درقرن بیست ویکم به بالاترین سطح خود در تاریخ معرفت بشری رسید و با خود تحولات و تغییرات خیره کننده ای را در ابعاد گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به ویژه تولید علم و دانش به همراه داشت. شیوه های رویارویی با مسائل موجود نوظهور، هماهنگی و سازگای با تغییرات، تحول ارتباطات و فشارهای ناشی از شرایط محیطی و ... همه از مسائل و مشکلاتی هستند که بیش از پیش در عصر جدید مطرح می شوند. بنابراین زندگی در چنین شرایطی، مهارت های خاصی را طلب می کند، یا مهارت هایی که بتواند درست زیستن یعنی زندگی سالم و با نشاط توام با صلح و بالندگی و کارآمدی را به ارمغان آورد. سازگاری یک ویژگی صرفا انسانی نیست، زیرا هر موجودی به فراخور حال خود به طریقی برای حفظ بقا سعی دارد با محیط سازگار شود. انسان به واسطه قدرت تفکر و یادگیری باید فراتر از واکنش های غریزی اولیه، همه چیز را بیاموزد، به ویژه اعمالی که وی را در سازگاری با محیط اجتماعی یاری می نماید. بدین سان سازگاری از نظر آدمی به معنی سازگاری اجتماعی است (1).
سازگاری اجتماعی به تعامل و سازش یافتگی فرد و افراد و ساختارهای اجتماعی، عدم نگرانی در مواجهه با مردم و نیز نداشتن احساس انزوا مرتبط است (2، 3).
تورپ ، کلارک و تینگر (4) در تعریف سازگاری اجتماعی شش بعد اساسی چگونگی انجام وظایف اجتماعی و قانونی، وجود رفتارهای سازشی موثر در ارتباطات، نداشتن رفتارهای ضد اجتماعی، داشتن روابط مطلوب خانوادگی، ایجاد روابط مطلوب با معلمان و همسالان، توانایی ایجاد ارتباط در فضای آموزشی و تربیتی مدرسه و کلیه ارتباطات فرد با افراد و محیط پیرامون را مورد توجه قرار داده اند. نگاه آنها به سازگاری اجتماعی دانش آموزان فراگیر بوده و بیشتر موقعیت های اجتماعی اعم از خانه و مدرسه را در بر می گیرد. استعداد ها، خلاقیت، و توانایی حل مسئله افراد در محیط خانواده، که اولین نهاد اجتماعی است، بارور می شود. اصول رفتار والدین و نوع تربیت آنها می تواند در تربیت و ایجاد زمینه های رشد شناختی کودکان نقش اساسب داشته باشد و با سازگاری فردی و اجتماعی آنها کمک کند(5).
هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد که به آن سبک های فرزندپروری می گویند.سبک های فرزندپروری، الگوهای استاندارد تربیت فرزند هستند که با آداب و پاسخ های معین والدین به رفتارهای فرزندان مشخص می شود (6).
دارلینگ و استینبرگ (7) سبک های فرزند پروری را یکی از ویژگی های والدین می دانند که با تعدیل اعمال خاصی که والدین انجام می دهند و تغییر تجربه پذیری فرزندان در فرایند اجتماعی شدن، بر کوشش های والدین را به عنوان مجموعه نگرش های والدین نسبت به فرزندان تعریف می کنند که در ارتباط با فرزندان بیان می شوند و فضای هیجانی ای را می سازند که در آن رفتارهای والدین ابراز می شوند. این رفتارها، رفتارهای خاص و رفتارهای هدف دار که از طریق هرکدام از والدین برای انجام وظایف والدینی خود اعمال می شوند و همچنین رفتار های غیر هدفمند والدین، شامل ژست ها تغییر در آهنگ صدا یا بیان ارتجالی هیجان ها را شامل می شوند. «بامریند» معرف ترین سبک های فرزند پروری خانواده را ارائه داده است. او سبک فرزند پروری را شامل سه سبک اقتداری، استبدادی و سهل گیر می داند (8).
منابع و مآخذ:
1. شهرکی پور، حسن؛ شیر محمدی، رحمان؛ و ندری، خدیجه. (1389). بررسی آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری اجتماعی دانشآموزان سال اول دوره راهنمایی شهرستان الشتر از دیدگاه معلمان این دوره. فصلنامه پژوهش اجتماعی، سال سوم، شماره هفتم: 185-159.
2. Tinto, V. (1993). Leaving college: Rethinking the causes and cures of student attrition. Chicago: University of Chicago Press.
3. Johnson, R. E., Rosen, C. C., & Levy, P.
E. (2008). Getting to the core of core self-evaluations: A review and recommendations. Journal of Organ-izational Behavior, 29, 391-413. 4. محمودی کهریز، بهرام؛ باقریان، فاطمه؛ و حیدری، محمود. (1393). نقش خود نظم دهی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان. روان شناسی تحولی: روان شناسان ایرانی، سال دهم، شماره 40: 392-383.
5. صلیبی، ژاسنت و سادات احمدی، عارفه. (1392). رابطة بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان. پژوهشنامه زنان، سال چهارم، شماره 1 (پیاپی 7): 34-24.
6. Coplan, R. J., Hastings, P. D., Lagace-Seguin, D. G., & Moulton, C. E. (2002). Authoritative and authoritarian mother’s parenting goals, attributions, and emotions across different childrearing contexts. Parenting, Science and Practice, 2: 1-26.
7. Darling, N. & Steinberg, L. (1993). Parenting style as context: An integrative model. Psychological Bulletin, 113, 487-496.
8. Mandara, J. (2003). The typological approach in child and family psychology: A review of theory, methods, and research. Clinical Child and Family Psychology Review, 6, 129-146.