حق به شهر 1 جغرافیای فمینیست و فمینیسم سوسیالیست 9 اقتصاد سیاسی شهر و مصرف: مانوئل كاستلز 11 نردبان مشاركت: شری آرنستاین 13 معرفی مفاهیم اصلی 15 فضای ادراکشده 16 حق به شهر 18 اختصاصدهی شهر به خود 18 سرزندگی 19 احساس امنیت: ناامنی ناشی از فضا 20 امكان تفریح و ماجراجویی 25 ارتباطات شهری 26 كنترل و مالكیت 29 سهم فیزیكی 32 مشاركت در شهر 33 تصمیمگیری 34 تولید فضا 36 سازماندهی و طراحی فضا 37 مدل مفهومی تحقیق 39 جمعبندی نظری و نتایج مورد انتظار 41 پیشینه پژوهش 42 بررسی پیشینه داخلی پژوهش 43 پیشینه خارجی 53 جمعبندی 58 منابع فارسی 61 منابع غیرفارسی 71
اندیشه ی لوفور مهیا كننده ی یك بازاندیشی رادیكال از اهداف، تعاریف و محتوای اجتماعات سیاسی است. لوفور برای تعریف تعلق به یك اجتماع سیاسی از شهروندی رسمی استفاده نمی كند بلكه از یك مفهوم هنجاری تحت عنوان سكونت استفاده می كند. زیرا شهروندی یک مفهوم حقوقی است که ممکن است شامل حال تمام افرادی که در یک شهر حاضر هستند نشود. برای نمونه، کارگران مهاجر فصلی، افراد بی-خانمان که فاقد مدارک هویتی هستند، پناهندگان اجتماعی و سیاسی، مسافران و اقشار آسیب پذیری که به هردلیلی از مدارک رسمی هویتی بهره مند نیستند از تعریف شهروندی بیرون قرار می گیرند؛ ولی همین افراد، صرف نظر از وضعیت شهروندی شان تا زمانی که در فضای شهری حضور دارند، ساکنان شهر هستند و نسبت به شهر حق دارند. این ایده که افرادی كه در شهر حضور دارند نسبت به آن حق دارند، توسط میچل (2003) بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است.
او در کتابش به نام «حق به شهر»، که با الهام گرفتن و در راستای ایده ی حق به شهر لوفور و البته با گسترش و پروردن آن در جامعه ی شهری ایالات متحده نوشته شده است اشاره می کند که متولیان شهری تمایل دارند که به حذف گروه هایی مانند فقرای شهری و افراد بی خانمان در شهر دست بزنند. او برای نمونه به کارتن خواب ها اشاره می کند که عموما از سوی طبقه ی متوسط و بالای شهری به مثابه ی تخریب کنندگان فضای شهری قلمداد می شوند. میچل (2003) با مثالی از کارتن خواب های پارک های نیویورک (که جمعیت کمی نیستند) به این مساله اشاره می کند که این گروه ها از فضای شهری منع و محروم می شوند بدون این که فضای جایگزینی برای آن ها تعریف و در نظر گرفته شده باشد. بنابراین، براساس نگاه لوفور حق به شهر برای تمام افراد وجود دارد چه شهروند رسمی باشند و چه غریبه. لوفور دو حق را در حق شهری باز می شناسد (فنستر، 2005):
حق اختصاص دادن به خود : حق استفاده ی كامل از فضای شهری در زندگی روزمره، حق زندگی كردن، بازی كردن، كار كردن، استفاده کردن از فضاها و به خود اختصاص دادن و ...
حق مشارکت : حق این كه ساكنان شهر در تصمیم گیری های مربوط به فضاهای شهری در هر سطحی از تصمیم گیری كه باشد دخیل باشند. حق استفاده از شهر (در بعدِ عمومی) احساس تعلق را به ارمغان می آورد. تعلق یك احساس است كه در فعالیت های روزمره و استفاده از مكان ها ساخته شده و رشد می كند. «فضا یك مكان است كه در آن کنش اجتماعی رخ می دهد.» (دوسرتو، 1984: 117). برای نمونه خیابان به عنوان یك مكان جغرافیایی كه توسط برنامه ریزان شهری طراحی شده است توسط رهگذران هدفمندی كه كنش اجتماعی خود را در آن به انجام می رسانند، تبدیل به یك فضا می شود. تمام فعالیت های بدنی روزمره بخشی از فرایند محدودكردن و به خود اختصاص دادن هستند. بنابراین حق به شهر و در كنار آن اختصاص دادن فضاهای شهری به خود كه در كار لوفور برجسته شده است، در مورد زنان نیز، بدون احساس امنیتِ مطلق در فضاهای شهری ممكن نمی شود. البته این وجه بیرونی مساله است و وجه درونی آن تغییراتی است که در نظام های فرهنگی باید رخ دهد تا ذهنیت و باور زنان در راستای احساس توانمندی، اعتماد به نفس و ذی حق دانستن خودشان باشد.
لوفور با استفاده از مفهوم تولید به معنای ماركسیستی از تولید فضا سخن می گوید. به نظر او: «انسان ها به عنوان موجودیت های اجتماعی، زندگی و خودآگاهی و جهان خود را تولید می كنند. هیچ چیزی، نه در تاریخ و نه در جامعه وجود ندارد كه تولید نشده باشد» (لوفور، 1991: 68). فضای اجتماعی نیز تولید می شود. این بدان معناست كه فضا به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد. لوفور مفهوم زمان و مكان را در كنار هم و مربوط به هم تعریف می كند تا این فضای تولید شده را به ما بشناساند. فضا نشان دهنده ی نظم هم زمان و درزمان یا تاریخی واقعیت اجتماعی است. او جامعه را نیز نه تنها به عنوان مجموع موجودیت های مادی زمانی-فضایی و نه مجموع افكار یا كردارها می داند بلكه هر دو عنصر كردار، اندیشه و جسمانیت فضایی و مادیت زمانی را در كنار هم قرار می دهد.
پنداره های تاریخی فضا بر پایه ی سه محور تحلیل می شود كه به بیان ساده عبارتند از: «فضای به فهم درآمده» یا «ادراك شده ی» زندگی روزمره ی اجتماعی و ادراك عمومی كه آمیزه ای از عمل و چشم انداز عامه ی مردم است، «فضای به حس دریافته» یا «احساس شده» كه در حرفه ای و نظری نقشه كش ها، برنامه ریزان شهری یا دلالان ملكی مغفول می ماند و با این همه كسی كه انسان كامل است در «فضای زیسته » شامل تخیل و لحظه ها هم قرار دارد كه به وسیله ی هنرها و فنون و ادبیات، زنده و در دسترس نگاه داشته شده است (الیوت و ترنر، 1390: 412). در واقع آن چه از فضای شهری ادراک می شود حاصلی از روابط متقابل سه محور فضایی است که در تصویر شماره ی (3-1) نشان داده شده اند.
موارد استفاده : منبع آموزشی و پژوهشی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه تحقیق جدید: دارد
نظریه های دانشمندان: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 85 صفحه
کد فایل 44 ma
دانلود فایل اصلی و کامل بلافاصله بعد از پرداخت ...