به عبارت دیگر، انتخاب یک معضل عمومی با بیان عامیانه، تبدیل آن به زبان علمی و صورت بندی آن در قالب یک موضوع علمی، بررسی و مطالعه آن با استفاده روش های علمی، نیل به شناخت علمی در مورد علل و روابط مربوط به موضوع مورد نظر، از وظایف یک پژوهشگر در بیان موضوع است .
در این بخش پژوهشگر می بایستی مشکل اصلی که سبب شده تا این پژوهش شکل گیرد را به زبان علمی بیان کند.
یعنی این که چه مشکل یا مشکلاتی وجود بیان موضوع، تشریح ابعاد، معرفی دقیق آن و بیان جنبههای مجهول و مبهم موضوع انتخابی است.
در نتیجه، باید محدوده موضوع و سوابق مورد مطالعه پژوهش اعم از نظری و پیشینه (مطالعات تجربی)، مطالعه شده و مستند گردد.
پژوهشگر، با انجام مطالعات لازم و مرتبط با موضوع و معطوف به متغیر یا متغیرهای پژوهش و نوع ارتباط متغیرها، دیدگاههای نظری و پژوهشهای انجام شده در این حوزه را یادآور شود و «موضوع» پژوهشی خود را به عنوان یک موضوع قابل پژوهش، روشن و مستدل ارائه می کند و از موجودیت و موضوع بودن عنوان منتخب، به طور علمی و به پشتوانه مطالعات، دفاع مستدل و علمی نماید.
این اقدام باعث می شود تا نظر و فهم روشنی درباره محدوده موضوع، سازمان بندی مطالب، ماهیت متغیر یا متغیرهای پژوهش فراهم گردد و در نتیجه موضوع، در جایگاه مناسب و واقعی خود قرار گیرد.