رادیکالیسم 1 ب: تعریف عملیاتی رادیکالیسم سیاسی 7 مولفه رادیکالهای سکولار: 11 فهرست منابع 12
از نظر آنان عدالت یک تعهد جدی و مستمر برای تغییر اجتماعی رادیکال است و پاسخی در برابر فشار و تعدی (فشارهایی چون فشار بر زنان، قربانیان سبک زندگی و الگوهای فرهنگی سرکوب کننده) خواهد بود (Chomsk, 1971: 319). به عبارتی نارضایتی منبعی برای رادیکالیسم است؛ -نارضایتی از شرایط و نارضایتی از نهادها و اصول آن- رادیکالیسم تنها از بین بردن ریشه ها نیست بلکه همان طور که فیلیپس بروکس اشاره کرده است، کاشتن نهادهای جدید بر اساس اصول عدالت نیز هست. یک رادیکالیسم در برابر تمامی اشکال قدیمی و سنتی بردگی و اسارت مقاومت می کند، مگر این که هر کدام از آن ها به نظر رسد اساسا عادلانه باشند و دلایل قابل دفاعی برای آن ها باشد (J. Macdonald, 1912: 9). به عقیده ی مارکز رادیکالیسم در پاسخ به غیاب کانال های مشروع شکل می گیرد.
درواقع هنگامی که آزادی های مدنی ضعیف و غایب هستند، افراد به مبارزه با رژیم برای به دست آوردن فضای سیاسی لازم برای ابراز وجود می پردازند (Marks, 2009: 618). در تعریفی دیگر از بارتولینی به نقل از گَری؛ «رادیکالیسم واکنشی است به غیاب کانال های مشروع، اما یک وضعیت روانی ایجاد شده توسط بیگانگی و فقر نیست. در حالی که آزادی های مدنی ضعیف یا محو می-شوند، احزاب دموکرات اجتماعی کانال های مشروع بیان و سازماندهی را انکار می کنند. درنتیجه آن ها به مبارزه با رژیم برای به دست آوردن فضای سیاسی لازم خواهند پرداخت». در واقع ممکن است بگویند رادیکالیسم همان اصلاح طلبی تحت فشار است (Gary & Heather & Hyung, 2009: 618). از نظر رادیکال ها، اصلاح طلبان تنها توهمی از تغییرات را ارائه می کنند زیرا آن ها به مصالحه با نهادهای موجود نیازمندند و تغییرات قابل توجهی در ساختار قدرت به وجود نمی آورند. برای رادیکال ها، اصلاحات – دستیابی به برابری واقعی- مستلزم بسیج شدید با الهام از ارزش های جهانی به منظور چیرگی بر موانع قدرتمند در مسیرشان است (Girling, 2004: 84).
بوردیو یکی از نظریه پردازانی است که به گرایش سیاسی رادیکال تمایل دارد. از نظر او در زمینه اجتماعی به منظور دستیابی به حقوق برابر با مردان می بایست جامعه به خودی خود تغییر کند (برخلاف دیدگاه اصلاح طلبان که برای ادغام بهتر در جامعه در تلاشند). رادیکالیسم خواستار رد سازش ناپذیر سلطه مردان جامعه، با سرنگونی انقلابی نهادهایی است که ساختار نابرابری را تکثیر می کنند (Girling, 2004: 85, 86). فمینیسم در این منظر تلاشی است برای دستیابی به برابری، به منظور بهبود پایگاه زنان و مبارزه با ظلم و ستم سیستماتیک توسط مردان و همچنین به عنوان هدفی رادیکال برای تغییر روابط قدرت میان زنان و مردان (برخلاف اصلاح طلبان که معتقدند فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی در نظر تورن (اصلاح طلب) خواستار مبارزه عملی برای دستیابی به حقوق برابر برای زنان در قانون، اقتصاد و سیاست است) (Girling, 2004: 93).
به نظر آزاد ارمکی رادیکالیسم ایرانی ضمن این که امری تاریخی است و در برهه های متعدد تاریخ ظهور کرده، در دوره ی معاصر بر اساس بنیان های نظری و فکری نظام مند شده است. رادیکالیسم ایرانی در عصر گذشته ریشه در سنت دارد، درحالی که رادیکالیسم ایرانی در دوره ی جدید ریشه در ایدئولوژی های مدرن (مارکسیسم، ناسیونالیسم، بنیادگرایی دینی) دارد، هریک در تند کردن فضای رادیکال نقش متفاوتی دارند. مارکسیسم، ملی گرایی و بنیادگرایی به گفتمان های فکری درونی جامعه ی ایرانی تبدیل شده و با پیوستگی ایجاد شده ی میان آن ها، جریان های فکری ایرانی که اصالت تاریخی دارند، به حاشیه رفته اند. نویسنده به تبیین سه نوع رادیکالیسم (مارکسیسم، ملی گرایی و بنیادگرایی) پرداخته است که عبارتند از:
موارد استفاده : منبع آموزشی و پژوهشی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه تحقیق جدید: دارد
نظریه های دانشمندان: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 24 صفحه
کد فایل 53 ma
دانلود فایل اصلی و کامل بلافاصله بعد از پرداخت ...