همه، افکار منفی دارند و هر کسی گاهی افکار منفی خود را باور می کند.
اما همه دچار اضطراب، افسردگی و ناراحتی هیجانی پایدار و مداوم نمی شوند.
پرسش مهم این است: چه چیزی افکار را کنترل کرده و تعیین می کند که آیا فرد می تواند خود را از شر این افکار منفی رها سازد یا این که در دام ناراحتی عمیق و مداوم گرفتار می شود؟
است که آنچه هیجان ها و نحوه کنترل آنها را تعیین میکند، نه «چیستی» افکار فرد (به چه فکر میکند) بلکه چگونگی تفکر فرد است.
تفکر را می توان به ارکستر بزرگی تشبیه نمود که نوازندگان و آلات موسیقی زیادی در آن حضور دارند.
برای تولید یک پیش درآمد قابل قبول، وجود دفترنت و رهبر ارکستر ضروری است.
فراشناخت به مثابه دفتر نت و رهبر پشت تفکر است. فراشناخت، کاربرد شناخت درباره شناخت است.
فراشناخت فراورده ها ۴۷ و فرایندهای ۴۸ آگاهی را پایش ۴۹ (نظارت)، کنترل و ارزیابی ۵۰ می کند.
برای بسیاری از ما، تجربه ناراحتی هیجانی، گذرا و کوتاه مدت است، چون راه های مقابله انعطاف پذیر با عقاید منفی ساخته ذهنمان (مانند افکار و باورها) را آموختهایم.
رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار می شوند که فراشناختهای آنها به الگوی خاصی از پاسخ دهی به تجربه های درونی منجر می شود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی می شود.