در حالی که این تکامل پویا در درمان EMDR گزینه های بیشتری را برای درمان انواع بیماران مبتلا به اختلالات مختلف ارائه می دهد، خطر انحراف از چارچوب اصلی این رویکرد که دیگر به عنوان درمان EMDR شناخته نمی شود، بیشتر است. در حالی که تحقیقات نشان می دهد که پیروی از پروتکل های استاندارد و مراحل رویه ای شاپیرو برای دستیابی به اثرات مثبت درمانی مهم است، به نظر می رسد با توجه به پیچیدگی تقاضاهای بالینی در زمینه های مختلف درمانی، عناصر اصلی در درمان EMDR را فراتر از رعایت پروتکل استاندارد تعریف کنیم. نویسنده پیشنهاد میکند که بهترین شیوهها نه تنها مستلزم پایبندی به وفاداری مدل، بلکه تمایل به انطباق مدل به منظور برآورده کردن بهترین نیازهای مشتریانمان در زمینههای مختلف بالینی است. تعریف عناصر اصلی که درمان EMDR را تشکیل میدهند، ساختاری را ارائه میدهد که به خوبی تثبیت شده است و پایهای را ارائه میدهد که از آن میتوان سازگاریهای بالینی را ایجاد کرد که در قلمرو چیزی است که به طور گسترده به عنوان درمان EMDR پذیرفته شده است. چنین ساختاری همچنین می تواند برای تعریف تحقیقات و همچنین کاربردهای بالینی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، درمان EMDR به عنوان یک رویکرد روان درمانی جامع به این معناست که رابطه درمانی یک جزء مهم است و باید عنصر اصلی این روش شناسی در نظر گرفته شود. اما تمایل به انطباق مدل به منظور پاسخگویی بهتر به نیازهای مشتریان خود در زمینه های مختلف بالینی. تعریف عناصر اصلی که درمان EMDR را تشکیل میدهند، ساختاری را ارائه میدهد که به خوبی تثبیت شده است و پایهای را ارائه میدهد که از آن میتوان سازگاریهای بالینی را در قلمرو چیزی که بهعنوان درمان EMDR پذیرفته شده است، ارائه میدهد. چنین ساختاری همچنین می تواند برای تعریف تحقیقات و همچنین کاربردهای بالینی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، درمان EMDR به عنوان یک رویکرد روان درمانی جامع به این معناست که رابطه درمانی یک جزء مهم است و باید عنصر اصلی این روش شناسی در نظر گرفته شود. اما تمایل به انطباق مدل به منظور پاسخگویی بهتر به نیازهای مشتریان خود در زمینه های مختلف بالینی. تعریف عناصر اصلی که درمان EMDR را تشکیل میدهند، ساختاری را ارائه میدهد که به خوبی تثبیت شده است و پایهای را ارائه میدهد که از آن میتوان سازگاریهای بالینی را در قلمرو چیزی که بهعنوان درمان EMDR پذیرفته شده است، ارائه میدهد. چنین ساختاری همچنین می تواند برای تعریف تحقیقات و همچنین کاربردهای بالینی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، درمان EMDR به عنوان یک رویکرد روان درمانی جامع به این معناست که رابطه درمانی یک جزء مهم است و باید عنصر اصلی این روش شناسی در نظر گرفته شود. تعریف عناصر اصلی که درمان EMDR را تشکیل میدهند، ساختاری را ارائه میدهد که به خوبی تثبیت شده است و پایهای را ارائه میدهد که از آن میتوان سازگاریهای بالینی را در قلمرو چیزی که بهعنوان درمان EMDR پذیرفته شده است، ارائه میدهد. چنین ساختاری همچنین می تواند برای تعریف تحقیقات و همچنین کاربردهای بالینی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، درمان EMDR به عنوان یک رویکرد روان درمانی جامع به این معناست که رابطه درمانی یک جزء مهم است و باید عنصر اصلی این روش شناسی در نظر گرفته شود. تعریف عناصر اصلی که درمان EMDR را تشکیل میدهند، ساختاری را ارائه میدهد که به خوبی تثبیت شده است و پایهای را ارائه میدهد که از آن میتوان سازگاریهای بالینی را ایجاد کرد که در قلمرو چیزی است که به طور گسترده به عنوان درمان EMDR پذیرفته شده است. چنین ساختاری همچنین می تواند برای تعریف تحقیقات و همچنین کاربردهای بالینی مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، درمان EMDR به عنوان یک رویکرد روان درمانی جامع به این معناست که رابطه درمانی یک جزء مهم است و باید عنصر اصلی این روش شناسی در نظر گرفته شود.
معرفی
درمان حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکت چشم (EMDR) شامل مجموعه ای ساختاریافته از پروتکل ها و رویه ها بر اساس مدل پردازش اطلاعات تطبیقی (AIP) است ( شاپیرو و لالیوتیس، 2011 ). EMDR در سال 1987 به عنوان EMD معرفی شد ( شاپیرو، 1989 ) به عنوان درمانی برای PTSD و در طول زمان به روش درمانی جامع به نام EMDR Therapy توسعه یافت. شاپیرو EMDR را توسعه داد تا با تمام گرایش های روان درمانی سازگار باشد.
در طول سال های اول، مفهوم هشت مرحله، توصیف درمان جامع EMDR درمانی، توسعه یافت. حتی اگر پردازش خاطرات ناکافی پردازش شده و کدگذاری نامناسب تمرکز اصلی درمان EMDR باشد، تعدادی از پروتکلهای تخصصی برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان مختلف که از انواع اختلالات رنج میبرند توسعه داده شدهاند. برای دامنه درمان EMDR امروزه به Valiente-Gomez و همکاران مراجعه کنید. (2017) . برخی از بازتاب ها در مورد مدل AIP و تئوری خاطرات بیماری زا به شالوده نظری تکامل EMDR درمانی کمک می کند ( Hase et al., 2017 ). مروری بر تحقیقات در مورد مکانیسم کار در درمان EMDR اخیرا توسط Landin-Romero و همکاران ارائه شده است. (2018). فیزیولوژی عصبی پشت تحریک دو طرفه تا حد زیادی مورد تحقیق قرار گرفته است ( پاگانی و همکاران، 2017 ). اخیراً یک مدل حیوانی از تحریک دو طرفه توسط حرکات چشم (EM) توصیف شده است ( Baek et al., 2019 ).
نظریه ای که در حال حاضر برای توضیح اثرات درمان EMDR استفاده می شود، مدل AIP نامیده می شود. مدل AIP، مدل پاتوژنز و تغییر در درمان EMDR، برای توضیح تغییر سریع به سمت وضوح مثبت که در پردازش مجدد حافظه EMDR مشاهده میشود، توسعه داده شد ( شاپیرو، 2001 ). AIP "یک سیستم ذاتی در همه ما را فرض می کند که از نظر فیزیولوژیکی برای پردازش اطلاعات به وضعیت سلامت روانی تنظیم شده است" ( شاپیرو، 2002 ). "اطلاعات" همانطور که در اینجا استفاده می شود، به ورودی خارجی یا داخلی از طریق تمام سیستم های حسی اشاره دارد، در غیر این صورت به عنوان تجربه نامیده می شود. در درمان EMDR فرض بر این است که فعالیت عصبی فیزیولوژیکی سیستم AIP در مغز منجر به کاهش پریشانی و/یا احساسات منفی می شود که می توانند رمزگذاری شوند.1 در نتیجه تجربیات ناراحت کننده، منجر به ادغام اطلاعات ناراحت کننده در حالت سازگارتر و مثبت می شود. سیستم AIP ممکن است توسط تروما، سطوح شدید استرس یا سایر متغیرها مانند تأثیر داروهای روانگردان مسدود یا مسدود شود ( Hase et al., 2008 ).
شاپیرو بر این واقعیت تأکید کرد که مراجع باید به اندازه کافی منابع داشته باشد قبل از اینکه درمانگر او را درگیر پردازش مجدد حافظه کند. شاپیرو (2001) در کتاب درسی خود در مورد EMDR Therapy ویرایش دومبیان می کند: "برای بسیاری از مشتریان ما، به نظر می رسد که پردازش مجدد این تجربیات قبلی باعث می شود تا ارتباطات شناختی و عاطفی مناسب ایجاد شود و رفتارهای انطباقی همراه با بینش ها و خودپنداره های مثبت به طور خود به خود ظاهر شوند" (ص. 5). با این حال، برای مشتریانی که در دوران کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند یا مورد آزار قرار گرفتهاند، تعیین اینکه چه پنجرههای رشدی ممکن است قبل از ایجاد زیرساختهای مهم بسته شده باشند نیز مهم است. آیا کودک آسیب دیده ثبات شی را یاد گرفته است یا باید در طول درمان توسعه یابد؟ پزشک باید چه مدلی برای مشتری بسازد؟ چه تجربیاتی باید هم در داخل و هم در خارج از درمان ایجاد شود تا بتوان درونیها و الگوهای مورد نیاز را پدید آورد؟ همانطور که این تعاملات مثبت در رابطه درمانی شکل می گیرد، آنها همچنین در حافظه ذخیره می شوند و می توانند با روش های EMDR تقویت شوند. در ویرایش سوم متن او،شاپیرو (2018) مجدداً در نمونه موردی از قربانی تجاوز به این مسائل می پردازد: «پس از اینکه پزشک او به طور مؤثری با مشتری خود به دلیل تجربه تجاوز خشونت آمیز با استفاده از روش های درمانی EMDR درمان کرد، قربانی تجاوز قادر خواهد بود تجاوز را بدون احساس ترس به یاد بیاورد. و شرم…” در صفحه بعد، شاپیرو میگوید: «…متخصصان بالینی باید بدانند که چگونه مشتریان را بهطور مناسب آماده کنند و با نیازهای فردی آنها هماهنگ باشند و در عین حال سیستم پردازش اطلاعات را فعال نگه دارند تا بتوان یادگیری را انجام داد.» (ص 3).
پزشکان همچنین باید یک تاریخچه جامع برای شناسایی اهداف مناسب برای پردازش و نقایص رشدی که باید پرداخته شوند، تهیه کنند. در کتابچه راهنمای آموزشی پایه EMDR قسمت اول ( شاپیرو و لالیوتیس، 2017)"شبکه های حافظه تطبیقی شامل حافظه های مرتبطی هستند که پردازش و یکپارچه می شوند. آنها شامل تجربیات منفی هستند که حل شده اند. به عنوان مثال، اطلاعات با پاسخ عاطفی مطابقت دارند و دیگر مزاحم نیستند. همچنین شامل تجربیات مثبت زندگی (تصاویر، افکار، احساسات، احساسات فیزیکی و باورها) است که در صورت دسترسی، می توان از طریق اعمال تحریک دو طرفه تقویت و تقویت کرد. شبکههای حافظه تطبیقی برای انجام پردازش مجدد باید وجود داشته باشند و در دسترس باشند. رابطه درمانی بخشی از یک شبکه حافظه تطبیقی است. در توضیح پردازش مجدد، این کتابچه راهنما بیان میکند: «دسترسی به تجربیات (مثبت و منفی) امکان ارتباط بین آگاهی و محل ذخیره اطلاعات را فراهم میکند. شبکه های حافظه ناسازگار/ناکارآمد، در صورت دسترسی و پردازش مجدد، با شبکههای حافظه سازگار و مثبت موجود پیوند برقرار کنید.» دستورالعمل ها به پزشک بسیار واضح است: «در دسترس بودن شبکه های حافظه مثبت/تطبیقی را برای ادامه پردازش حافظه تعیین کنید. شبکه های حافظه مثبت را در صورت نیاز توسعه و تقویت کنید.
شاپیرو به وضوح مدل AIP را نه تنها به عنوان مدلی از پردازش نشده، بلکه به عنوان مدلی از تجربیات یا منابع مثبت، مورد نیاز برای پردازش مجدد موارد پردازش نشده، مفهوم سازی کرد. جالب توجه است که شاپیرو به صراحت رابطه درمانی را در کتاب درسی خود و حتی به وضوح در کتابچه راهنمای آموزشی پایه EMDR ذکر می کند، اما از توضیح بیشتر رابطه درمانی در درمان EMDR با جزئیات بیشتر خودداری می کند. رابطه درمانی جزء مهمی از درمان EMDR است اما با رابطه درمانی در سایر رویکردهای روان درمانی متفاوت است. دورکین (2005)دیدگاه رابطه ای را معرفی کرد، اما توصیف رابطه درمانی ویژه در درمان EMDR هنوز در ادبیات وجود ندارد. به نظر می رسد لازم است این موضوع را با توصیف رابطه درمانی به عنوان یکی از عناصر اصلی درمان EMDR آغاز کنیم.
مبانی نظری:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
صفحه
کد فایل : 21114