عکس درمانی به عنوان یک نظام تعاملی و فنون درمانی تعریف شده است.
در این روش از واکنش مراجعان به عکس های معمولی مانند عکس های شخصی خودشان، آلبوم های خانوادگی و همچنین عکس هایی که توسط دیگران گرفته می شود، استفاده می کند.
هدف عکس درمانی این است که به مراجعان کمک شود با احساسات یا خاطرات خیلی عمیق و پیچیده خود ارتباط پیدا کنند و به طور کامل به آن دست یابند یا تنها از طریق کلمات بر آنها احاطه یابند.
اطلاعات تصویری برای درک آنچه افراد تجربه می کنند حیاتی است، عکس ها میتوانند داستانهای جاری زندگی های افراد را عینی سازند.
از لحاظ درمانی، نه تنها آنچه که در عکس قابل رؤیت است معنادار است، بلکه خاطراتی که با دیدن عکس برای فرد تداعی می شود و احساسات همراه با آن بسیار معنی دار هستند.
همواره ثبت لحظه های یک تکه از زمان همراه با داستان های جذابی است که در لحظه خاصی شکل گرفته اند.
عکس های شخصی می توانند به عنوان پل های برای بررسی، اکتشاف و ارتباط پیرامون احساسات و خاطرات، نیازهای رایج و آرمان های آینده عمل کنند.
عکس ها بار هیجانی دارند و هیچ کس نمی تواند با نگاه کردن به عکس هایش احساسی نداشته باشد یا خاطره ای برای وی تداعی نشود.
اهمیت عکس ها آنقدر زیاد است که گذشته را به آینده ربط می دهد.
بنابراین، عکس ها نه تنها اطلاعاتی راجع به خود فرد مهیا می کنند، بلکه همچنین درباره محیط خانوادگی و اجتماعی او نیز اطلاعات ارزشمندی فراهم عکس درمانی به فرایند درمان ضمیمه می شود و هدف آن دست یافتن به تجربه عواطف و انعکاس شناختی است.
عکس ها به عنوان ابزاری غیر کلامی برای رسیدن به معانی عمیق در فرایند درمان بکار برده می شوند و بر موانع شناختی مانند انکار و دلیل تراشی غلبه می کنند.
همچنین، یک فن مناسب ویژه برای مراجعانی است که مشکلاتی را در رابطه با خود بیانی به سبب بازداری درونی یا مشکلات ارتباطی دارند.
عکس درمانی برای کودکان بسیار مناسب است.
کاربرد عکس درمانی متداول تر از پژوهش های است که درباره آن انجام گرفته است.
نوریس- شورتل، پارکس، والدن و هیمن- هامیلتن (۱۹۹۹) دریافتند عکس ها به درمانگران کمک می نمایند که با مراجعان گوشه گیر رابطه دوستانه برقرار کنند، درباره مشکلات آنان یاد بگیرند و تعامل خود با آنان را افزایش دهند.
در مطالعه ما روی مهاجران جدید اتیوپیایی (دارای مشکلات زبانی و فرهنگی هستند و بر اساس آن بیان احساسات تشویق نمی شود) من و همکارانم دریافتیم که در طی دو جلسه مصاحبه ورودی، افرادی که درگیر عکس ها بودند تقریباً فراوانی خود فاش سازی آنان دو برابر بیشتر از سطح ساده بود و پنج برابر بیشتر از سطح ورودی.
اگر چه مطالعه نتایج روان درمانی را ارائه نکرد، ولی با این وجود نتیجه پژوهش ها معنادار هستند، زیرا در مرحله آغازین درمان فراخوانی خود فاش سازی مشکل تر است.
عکس ها در همه انواع بررسی های خانوادگی، کار و مطالعه، دوستان، احساسات، به آسانی باعث خود بیانی می شدند.
یک مرد جوان عکسی از مادرش به همراه داشت که در اتیوپی جا مانده بود.
وی گفت: «هر وقت که به این عکس نگاه می کنم، احساس تنهایی می کنم و خیلی ناراحت می شوم.
من نمی توانم این واقعیت را قبول کنم که مادرم با من نیست» این یک بیان نیرومندی از احساسات است که نمی توان انتظار آن را در مصاحبه آغازین با یک گروه جمعیتی بی نهایت گوشه گیر داشت.