در درون سبک فراشناختی، نوع دیگری از تجربه کردن امکان پذیر است که در درمان فراشناختی بسار مطلوب است.
این تجربه «ذهن آگاهی گسلیده (انفصالی( DM) « نامیده می شود (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۴).
در این چارچوب، ذهن آگاهی به آگاهی عینی از یک فکر یا باور اطلاق می شود، در حالی که گستگی و فاصله گرفتن به دو عامل اشاره دارد:
(۱) درگیر نشدن در هر نوع فعالیت مفهومی یا مقابله مدارا در واکنش به یک فکر و
(۲) جداسازی تجربه آگاهانه خویشتن از فکر، این عامل دوم، شامل آگاهی فرد از خود به عنوان دریافت کننده فکر و ایجاد تمایز بین خویشتن و فکر است؛ بنابراین، یک فکر یا باور منفی میتواند به بیرون از مرز «خویشتن» رانده شود، از «مدل ذهنی خود » جدا شود که در این حالت نامربوط با خود تنظیمی قلمداد می شود.
در نتیجه شخصی، دیگر خود و جهان خود را در رابطه با ان فکر یا باور منفی تعریف نخواهد کرد.