۱. جمع آوری داده ها، بدون برنامه یا منظوری تبیین شده، صرفاً به امید آن که بعداً نتیجه ای از آن حاصل شود؛
۲. نخست انتخاب «دسته ای» از داده های موجود و سپس جست و جوی سؤال پژوهشی که مناسب آن باشد؛
۳. تعریف هدف ها با عباراتی چنان کلی و مبهم که موجب تعبیرها و نتیجه گیری های دلخواه و فاقد روایی واعتبار شود
۴. شروع کار پروژه پژوهش، قبل از آن که قبلاً کتابها و نشریات تخصصی مربوط به موضوع پژوهش، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته باشد؛
۵. انجام پژوهشهای ویژه، یعنی پژوهشی محدود و منحصر به شرایطی خاص و معین، به گونه ای که نتوان یافته ها را به خارج از حوزه مورد بررسی تعمیم داد و بر کل اطلاعات موجود مطلبی افزود؛
۶ کوتاهی در بنیانگذاری پژوهش بر یک مبنای استوار و دقیق نظری یا ادراکی تا بتوان با استفاده از روش های نظام مند و مقایسه پذیر، انبوه اطلاعات متفاوت را با هم ترکیب و به هم ربط داده و براساس تئوری یا مدلی، امکان سازماندهی آن را فراهم آورد؛
۷. کوتاهی در تصریح و تبیین فرض های زیربنایی که ارزیابی پژوهش باید با توجه به آنها صورت گیرد؛
۸. غفلت در شناسایی و تشخیص امکانات و حدود واضح یا ضمنی شیوه اجرای طرح که موجب نتیجه گیری محدود و محدودیت کاربرد نتایج در سایر شرایط می شود:
۹. قصور در پیش بینی فرضیه های جانشین که ممکن است در حصول نتایج نقش داشته باشند و موجب شوند که تعبیرها و نتیجه گیری های پژوهشگر مورد سؤال و تردید قرار گیرد:
۱۰. دانشجو انتخاب موضوع پژوهش را به بعد از گذراندن تمام و یا اکثر دروس دوره تحصیلی خویش موکول می کند و قبل از آن تعمق درباره موضوع ننموده است؛
۱۱. اولین ایده پژوهشی را که به ذهنش خطور میکند و یا فردی پیشنهاد می نماید، بدون فکر و بررسی عمیق و همه جانبه می پذیرد:
۱۲. مسئله ای را برای پژوهش انتخاب میکند که بسیار گسترده یا مبهم است و انجام یک پژوهش با معنا در مورد آن ممکن نیست؛
۱۳. فرضیه هایی مبهم یا غیر قابل آزمون تدوین می کند؛
۱۴. هنگام تدوین طرح آزمایشی پژوهش، توجه کافی به روش اجرا و نحوه تجزیه و تحلیل داده ها ندارد .