یک مطالعه گویا از همبستگیهای شادی از دیدگاه جهانی، مطالعه نظرسنجی جهانی گالوپ است که قبلا ذکر شد (Diener, Ng et al . 2010؛ همچنین نگاه کنید به Jebb et al. 2020).
در آن مطالعه، معیار رضایت از زندگی به شدت با رفاه مادی مرتبط بود، همانطور که در بالا ذکر شد: درآمد خانوار، همراه با داشتن امکانات لوکس و رضایت از استاندارد زندگی. در مقابل، معیارهای عاطفی به شدت با آنچه نویسندگان آن را “شکوفایی روانی اجتماعی” می نامند همبستگی دارد: اینکه آیا افراد گزارش کرده اند که در روز آخر با آنها با احترام رفتار می شود، داشتن خانواده و دوستانی که باید روی آنها حساب کنند، چیز جدیدی یاد می گیرند، کاری را که بهترین انجام می دهند انجام می دهند یا خیر؟ و نحوه گذراندن زمان خود را انتخاب کنند.
آنچه این نتایج نشان می دهد تا حدی به قابلیت اطمینان معیارها بستگی دارد. یکی از منابع احتمالی خطا این است که این مطالعه ممکن است رابطه بین رضایت از زندگی و دستاوردهای مادی را از طریق استفاده از مقیاس “نردبانی” برای ارزیابی زندگی اغراق کند، زیرا نردبان ها با آرزوهای مادی مرتبط هستند. همچنین ممکن است خطاها از طریق سوگیری های برجسته ایجاد شوند که به موجب آن نگرانی های مادی ممکن است راحت تر از سایر ارزش های مهم، مانند اینکه آیا فرد موفق به بچه دار شدن شده است یا نه، به خاطر بیاورد. یا از طریق تفاوت در سوگیری های مثبت در سطوح درآمد (شاید افراد ثروتمندتر نسبت به افراد فقیرتر تمایل دارند “پاسخ مثبت” بدهند). سوال دیگر این است که آیا معیارهای عاطفی به اندازه کافی ابعاد مختلف زندگی عاطفی افراد را ردیابی می کنند؟ با این حال، نتایج تقریباً با سایر تحقیقات همخوانی دارد،
یکی دیگر از موارد عدم قطعیت، داستان علّی در پشت همبستگیها است- اینکه آیا همبستگیها، مانند رفاه روانی اجتماعی، باعث شادی میشوند یا خیر. آیا شادی باعث آنها می شود; آیا عوامل دیگر باعث ایجاد هر دو می شوند. یا، به احتمال زیاد، ترکیبی از این سه.
با توجه به این نگرانیها، این تحقیق به طور قابل قبولی نشان میدهد که به طور متوسط، پیشرفت مادی تمایلی به کمک به افراد برای دستیابی بهتر به آنچه در زندگی میخواهند دارد، همانطور که در معیارهای رضایت از زندگی یافت میشود، در حالی که روابط و فعالیتهای جذاب برای عاطفی افراد مهمتر هستند. زندگی می کند. معنای این برای شادی بستگی به این دارد که کدام دیدگاه از شادی درست باشد.
اهمیت شادی
اگر نگرشهای عمومی را در مورد ارزش شادی، حداقل در دموکراسیهای لیبرال غربی بررسی میکردید، احتمالاً از این گزاره حمایت میکردید که شادی تمام چیزی است که واقعاً برای رفاه انسان مهم است. بسیاری از فیلسوفان در طول اعصار نیز چنین دیدگاهی را تأیید کردهاند و معمولاً گزارش لذتگرایانه از شادی را فرض میکنند. (تعدادی مانند آلمدر 2000، بهزیستی را با شادی به عنوان رضایت از زندگی شناسایی کرده اند.)
با این حال، اکثر فیلسوفان، گزارش های لذت گرایانه و دیگر حالت های ذهنی در مورد بهزیستی را رد کرده اند، و همراه با آنها این ایده که شادی می تواند برای رفاه کافی باشد، رد کرده اند. [ 24 ] (به مدخل بهزیستی مراجعه کنید .) ایرادات به تئوری های وضعیت روانی رفاه، حول دو دسته از نگرانی ها جمع می شوند. اول، آن را به طور گسترده ای بر این باور بودند که غیر روانی شرایط زندگی مابرای رفاه مهم است: آیا خانواده ما واقعاً ما را دوست دارند، آیا دستاوردهای فرضی ما واقعی هستند یا خیر، آیا چیزهایی که ما به آنها اهمیت می دهیم واقعاً به دست می آوریم. تأثیرگذارترین ایراد از این نوع، مورد ماشین تجربه رابرت نوزیک است، که در آن از ما خواسته میشود یک دستگاه واقعیت مجازی را تصور کنیم که میتواند هر واقعیتی را برای کاربرش که تصور میکند تجربه واقعی است، به خوبی شبیهسازی کند (Nozick 1974). آیا مادام العمر به چنین دستگاهی متصل می شوید؟ اکثر مردم این کار را نمی کنند، و این مورد به طور گسترده ای برای مخدوش کردن نظریه های وضعیت روانی در مورد رفاه در نظر گرفته می شود. فراتر از داشتن حالات ذهنی مثبت، به نظر می رسد که هم این که زندگی ما به خوبی پیش می رود و هم اینکه وضعیت ذهنی ما به طور مناسب با اوضاع و احوال مرتبط است، مهم است.
دسته دوم از مخالفتها به راههای مختلفی مربوط میشود که با این وجود، یک فرد شاد ممکن است به طور شهودی به نظر برسد که زندگی فقیرانه یا کوتاهقدی دارد. تأثیرگذارترین این نگرانیها مربوط به سازگاری است ، جایی که افراد با شرایط ظالمانه انتظارات خود را کاهش میدهند و به قول سن از «رحمتهای کوچک» رضایت مییابند. حتی یک برده ممکن است ارزشهای ستمگران خود را درونی کند و خوشحال باشد، و این به معنای واقعی یک زندگی غیر قابل رشک است. نگرانیهای مرتبط شامل افرادی با ظرفیتهای ضعیف (نابینایی، سندرم داون) یا انتخاب رهبری باریک میشود.و زندگی های تنگ یا ساده (مثلاً شمردن تیغه های علف). نگرانی در مورد زندگی های فقیرانه، محرک اصلی نظریه های ارسطویی رفاه است که بر اعمال کامل و مناسب ظرفیت های انسانی ما تأکید دارد.
در مواجهه با این ایرادها و دیگر ایرادها، اکثر مفسران به این نتیجه رسیده اند که نه شادی و نه هیچ حالت روحی دیگری نمی تواند برای رفاه کافی باشد. در نتیجه علاقه فلسفی به شادی کاهش یافته است، زیرا اهمیت نظری آن نامشخص میشود، اگر نقش برجستهای در روایت ما از خیر نداشته باشد.
حتی در شرایطی که ممکن است شادی برای رفاه کافی نباشد، خود رفاه ممکن است تنها یکی از اجزای یک زندگی خوب باشد ، و نه مهمترین آن. در اینجا «زندگی خوب» به معنای زندگی است که همه چیز خوب باشد، با در نظر گرفتن تمام ارزشهایی که در زندگی مهم هستند، خواه به نفع فرد باشند یا نه. برای مثال، کانت اخلاق و رفاه را عناصر مهم اما متمایز یک زندگی خوب می دانست. با این حال اخلاق باید اولویت اول ما باشد و هرگز فدای شادکامی شخصی نشود.
در واقع یک اجماع گسترده، یا تقریباً اجماع، در میان نظریهپردازان اخلاقی درباره آموزهای وجود دارد که میتوان آن را اولویت فضیلت نامید : بهطور کلی و خام، خواستههای فضیلت یا اخلاق بر ارزشهای دیگر زندگی غلبه میکنند. ما بیش از هر چیز باید خوب عمل کنیم و خوب زندگی کنیم، یا حداقل نه بد یا اشتباه. این دیدگاه نیازی به شکل قوی اصرار ندارد که ما همیشه باید تا حد امکان با فضیلت عمل کنیم، یا اینکه دلایل اخلاقی همیشه اولویت دارند. اما حداقل به این معنی است که وقتی شاد بودن مستلزم بد رفتاری است، شادی فرد باید قربانی شود. اگر ترک خانوادهتان که در آن ناراضی هستید اشتباه است، باید ناراضی بمانید یا راههای قابل قبولتری برای جستجوی شادکامی پیدا کنید.
دیدگاه های جریان اصلی در هر سه رویکرد عمده به نظریه اخلاقی - نتیجه گرایی، دین شناسی، و اخلاق فضیلت - بر روی نوعی از اولویت فضیلت اتفاق نظر دارند. تفاوت این دیدگاهها عمدتاً در اهمیت خوب بودن نیست، بلکه این است که آیا خوب بودن لزوماً به نفع ماست. اخلاق گرایان فضیلت گرایش به پاسخ مثبت و دو مکتب دیگر منفی دارند. ایجاد فضیلت در رفاه، همانطور که ارسطوییها انجام میدهند، ممکن است به نظر به نظر میرسد که اخلاق سختتری را به همراه داشته باشد، و از برخی جهات چنین است. با این حال، بسیاری از دئونتولوژیست ها و نتیجه گرایان - به ویژه کانت - از دیدگاه های اخلاقی خشن تر و واضح تر از آنچه ارسطو تصور می کرد از زندگی خوب دفاع می کنند (مثلاً، سینگر 1972).
به طور خلاصه، اکثر فیلسوفان معتقدند که شادی برای رفاه کافی نیست و هنوز برای زندگی خوب اهمیت کمتری دارد. این نکات ممکن است به نظر برسند که نقش مهمی برای شادی در تفکر اخلاقی از بین ببرد. با این حال، خود رفاه هنوز به عنوان یک مفهوم اصلی در تفکر اخلاقی در نظر گرفته میشود که یکی از عناصر اصلی یک زندگی خوب را نشان میدهد، حتی اگر تنها عنصر نباشد. و دلایلی وجود دارد که با وجود نگرانی هایی که در بالا ذکر شد، چه از نظر عملی و چه از لحاظ نظری، شادی را مهم می دانیم.
بازگرداندن شادی به تئوری بهزیستی
حتی اگر شادی برای رفاه کافی نباشد - نکته ای که همه فیلسوفان آن را قبول ندارند - ممکن است همچنان یک نقطه ممتاز در نظریه های بهزیستی باشد. این می تواند به هر دو صورت اتفاق بیفتد.
اولاً، شادی می تواند جزء اصلی نظریه بهزیستی باشد. تئوریهای فهرست عینی بهزیستی گاهی اوقات شادی یا حالات روانی مرتبط مانند لذت را در میان مؤلفههای اساسی بهزیستی شامل میشوند. یک پیشنهاد بلندپروازانه تر، که توسط LW Sumner ابداع شد، رفاه را با شادی واقعی شناسایی می کند - شادی که به معنای آگاه بودن و خودمختار بودن معتبر است (سامنر 1996).
ایده ریشه است که رفاه شامل شاد بودن، که در آن شادی یک پاسخ است از آن خود (مستقل)، به یک زندگی که واقعا استخود (آگاه). محدودیت اصالت به منظور رسیدگی به نگرانیهای نوع ماشین تجربه و اعتراضات «برده خوشحال» مربوط به سازگاری است، جایی که شادی ممکن است غیرخودمختار باشد، بسته به دستکاری یا پذیرش غیرانتقادی ارزشهای ظالمانه. از آنجایی که اینها تأثیرگذارترین ایرادها به گزارشهای وضعیت روانی رفاه بودهاند، رویکرد سامنر قول میدهد که موقعیت رویکردهای شادی محور بهزیستی را به میزان قابل توجهی تقویت کند، و چندین فیلسوف انواع یا روابط نزدیکی از نظریه شادکامی معتبر ایجاد کردهاند. Brülde 2007، Haybron 2008a، Tiberius and Plakias 2010، Višak 2015). با این حال، رویکرد نسبتاً جدید باقی مانده است، بنابراین چشم اندازهای بلندمدت آن نامشخص است.
راهبرد دوم پروژه ارائه یک نظریه واحد رفاه را کنار می گذارد و در عوض خانواده ای متشکل از دو یا چند نوع ارزش احتیاطی را تشخیص می دهد. شادی میتواند مرکزی یا حتی جامع یکی از آن ارزشها باشد. به عنوان مثال، شلی کاگان پیشنهاد کرده است که لذت گرایی رفاهی می تواند به عنوان یک تئوری در مورد چگونگی عملکرد یک فرد صحیح باشد، اما نه در مورد اینکه چگونه زندگی یک فرد خوب است.می رود، که شاید باید به عنوان یک ارزش متمایز در نظر گرفته شود (کاگان 1992، 1994). به طور خلاصه، ما ممکن است مفاهیم محدود و گسترده بهزیستی را تشخیص دهیم. یک کاربر ماشین تجربه ممکن است به معنای محدود به خوبی کار کند، اما نه به طور گسترده - او خوب کار می کند، اگرچه زندگی او بسیار غم انگیز است. پس شادی ممکن است برای رفاه کافی باشد، اما فقط به معنای محدود. دیگران نکات مشابهی را مطرح کردهاند، اما جذب محدود بوده است، شاید به این دلیل که تمایز مفاهیم چندگانه ارزش احتیاطی، همانطور که کاگان به وضوح مشاهده میکند، کار از قبل دشوار ارائه یک نظریه رفاه را بسیار سختتر میکند.
یک احتمال جالب این است که واژه «زندگی شاد»، و احساس شادکامی مربوط به آن، در واقع به تنوع خاصی از رفاه اشاره دارد - شاید بهزیستی به معنای وسیعی که اخیراً پیشنهاد شد، یا بهزیستی به عنوان یک حالت ایده آل، یک هدف نهایی از مشورت. این ممکن است استفاده مداوم از «شادکامی» برای مفهوم رفاه در ادبیات فلسفی را به جای «بهزیستی» استانداردتر توضیح دهد.
آیا شادی بیش از حد ارزیابی می شود؟
بخش قبل راههایی را مورد بحث قرار میدهد که شادی ممکن است حتی در تئوریهای وضعیت غیرذهنی بهزیستی برجسته باشد. سوال در آنجا به نقش شادی در نظریه ها مربوط می شوداز رفاه این سوالی متفاوت از میزان اهمیت شادی برای خود رفاه است. حتی نظریهای دربارهی بهزیستی که هیچ اشارهای به شادی ندارد، میتواند اجازه دهد که شادی با این وجود، به دلیل ارتباط آن با چیزهایی که در نهایت بهزیستی را تشکیل میدهند، یکی از مؤلفهها یا عوامل اصلی بهزیستی است. به عنوان مثال، اگر شما یک نظریه میل در مورد بهزیستی را داشته باشید، به احتمال زیاد اجازه خواهید داد که برای اکثر مردم، شادی جنبه مرکزی بهزیستی است، زیرا بیشتر مردم تمایل زیادی به شاد بودن دارند. در واقع، برخی از نظریه پردازان میل استدلال کرده اند که این گزارش در واقع نوعی لذت گرایی را به همراه دارد، بر این اساس که مردم در نهایت چیزی جز شادی یا لذت نمی خواهند (Sidgwick 1907 [1966]، Brandt 1979، 1989).
مشخصات این پروپوزال:
عنوان پروپوزال: بررسي تاثیر ورزش بر میزان عزت نفس ، شادکامي و کيفيت زندگي جوانان
موارد قابل استفاده از این پروپوزال: آموزش پروپوزال نویسی – برای درس روش تحقیق و سمینار و کلیه امور پژوهشی مرتبط
شامل همه قسمت های یک پروپوزال استاندارد: مقدمه – بیان مسئله – اهمیت و ضرورت – پیشینه – اهداف جزئی و کلی – فرضیه ها - تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها – روش - جامعه، نمونه و روش نمونه گیری – ملاک ورود و خروج – ابزار - روش اجرا - روش تجزیه و تحلیل اطلاعات - منابع فارسی و انگلیسی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
نوع فایل: Word و قابل ویرایش
تعداد صفحه: 32 صفحه
کد فایل : 58