موضوع مشاوره درباره اختلال یادگیری دانش آموزان

او بیشتر معلمان خود را به خاطر رفتار کسل کننده سرزنش کرد و متأسفانه والدینش را متقاعد کرده بود که مدرسه رفتن ارزشی ندارد. جورج بیشتر اوقات از مدرسه غیبت می کرد، و این باعث مردود شدن وی می شد زیرا نمی توانست از پس درسهایش بر بیاید. تنها دلیل قابل توجیه برای او ابتلای او به اختلال یادگیری بود. حتی حس عمومیت در مشاوره گروهی نتوانست به وی کمک کند، در جلسه سوم اتاق را ترک کرد. یک هفته بعد به دیدن مشاور آمد و از دردی که در پاهایش احساس می کرد، شکایت داشت.

او خیلی ترسیده بود ولی تردید داشت این قضیه را با مادرش در میان بگذارد. سرانجام مادرش از درد وی باخبر شده بود و بدون اینکه با پزشک مشورت کند به او دارو داده بود، زیرا نمی خواست کسی بفهمد که پسرش احمق است. او جورج را با خود به خانه برد و دیگر هم بر نگرداند. بیش فعالی و اختلالات یادگیری به عنوان یک راز خانوادگی باقی ماند؛ مسئله برای او و والدینش آنقدر تهدید کننده بود که از این طریق به سلامتی او صدمه زد.


موضوع پیشنهادی تحقیق مشاوره :

مقایسه مهارت های ارتباطی و تنظیم هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی