موضوع جدید تحقیق روانشناسی درباره جرات ورزی

به بیان دیگر، مردان، زنان و کودکان، در صورتی که تمایلی به هلاک شدن نداشته باشند، می بایست در زندگی خود واجد قدری معنی و مقصود باشند. از این رو، معتقدم کسانی که معنی و مقصود را از مردم می ربایند، زندگی را از آنهاستانده و آن ها را کشته اند و می بایست، دست کم به صورت استعاری، همچون قاتلان تلقی گردند. بی.اف. اسکینر همچون یک قاتل است. مثل همه قاتلان، بالاخص قربانیان طالب را، مسحور میسازد. نزد رفتارگرایان، رفتار ناسازگار همیشه آموخته شده است و می تواند نا آموخته یادگیری زدایی شود یا با یادگیری جدید جایگزین گردد. این انگاره که یادگیری انسان، محور رفتار انسان است چگونگی روی آوری درمانگران رفتار به ارزیابی و درمان درمان جو را معین میسازد. این حلقه میان آسیب شناسی روانی، ارزیابی و درمان را تصریح می کند: فرضیه پایه در نظریه رفتاری این است که رفتارهای سازش یافته و سازش نایافته به یک شیوه همسان اکتساب، ابقا و تغییر می یابد.

این بدین معنی است که مفهوم سازی رفتاری مورد یک ارزیابی دقیق از زمینهای که رفتار در آن به وقوع می پیوندد، همراه با ایجاد فرضیات آزمون پذیر درباره علل، عوامل نگه دارنده و مداخلات درمانی را در برمی گیرد . اجرای جلسات حساسیتزدایی و الگوبرداری از مهارتهای میان فردی به صورت گروهی کاملاً ممکن به نظر میرسد. برای مثال می توانیم در گروه نحوه ایجاد آرمیدگی در خود را به بیماران آموخته و طرز تهیه سلسله مراتب اضطراب را همزمان به چند بیمار یاد دهیم؛ بازدهی و مقرون به صرفه بودن حکم می کند که این کار را انجام بدهد. رفتاردرمان گر گروه غالبا نقش فعال و هدایتگری بازی میکند: آموزشگر است، درس میدهد، مهارت می آموزد و تکلیف منزل تعیین می کند. رفتار اعضای این گروه ها، قبل، طی درمان و پس از آن، چندین بار ارزیابی می گردند. جلسات رفتاردرمان گری گروهی نیز واجد محدودیت زمانی است و معمولا هفتگی و بر مبنای تعداد جلسات ; پیش تعیین شده برگزار می شود، مثلاً هشت جلسه برای گروهی که اعضایش در زندگی با یک بحران رویارو شدهاند. رزا چند نمونه از اجرای تقویت و الگوبرداری در گروههای رفتاری را مثال زده است.

پژوهش ها نیز از اثربخشی مداخلات رفتاری در گروه درمان کمبود مهارتهای اجتماعی، درد، هراس از مکانهای باز و مشکلات دیگر خبر میدهد. برای مثال، جرئت آموزی معمولاً به صورت گروهی اجرا میگردد. گروه، محیط بسیاری خوبی برای افراد مبتلا به اختلالات فوبیک است؛ میتوانند در آن با مشکلاتشان روبرو شوند، ترسشان از جرئت ورزی بریزد و روش های مقبول ابراز خود را یاد بگیرند. چرا که درگروه های درمان با رویکرد رفتاری معمولاً از آموزش مستقیم استفاده می شود و درمانگر اهداف گروه و مشکلات ناشی از ترسو بودن را توضیح می دهد. اعضای گروه با مهارتهای جدید درزمینه جرئت ورزی آشنا می شوند و این مهارتها را تمرین می کنند. به آنها تکلیف منزل هم داده می شود و سپس درباره موفقیت اعضا در انجام تکالیف در گروه گفتگو می شود.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی اثربخشی آموزش جرات ورزی بر اضطراب اجتماعی کودکان