موضوع روانشناسی درباره آموزش توانمندی اجتماعی

فرا تحلیلی دیگر نتیجه گرفته شد که این برنامه ها فنون مختلفی را مورد استفاده قرار میدهند که در آنها بر رفتار، احساسی، شناخت و روابط بین فردی تأکید می شود . وقتی معمولی ترین برنامه های گروه مورد بازبینی قرار می گیرد، به نظر می رسد که آموزش بعد شناختی مهارت اجتماعی در سطح بالایی باشد. برای مثال، برنامه من توانایی حل مساله را دارم ICPو) که بطور وسیعی مورد برسی قرار گرفته است، نتایج مثبتی را نشان میدهد. برنامه ICPو برای آموزش مهارت اجتماعی با رویکرد حل مسئله بکار برده میشود و باعث کاهش تکانشگری، افزایش مشارکت و بهبود مهارت حل مسأله می شود. برنامه دیگری که مکرراً ذکر می شود، برنامه آموزشی مهارت یال است که توسط گلدشتاین و مک گیمیس بوجود آمده است. این برنامه بیشترین تأکید خود را روی مهارتهای حل مسئله، استفاده از فنونی همچون الگو شدن، ایفای نقش بازخورد عملکرد و بطور کلی همه مهارتهای شناختی - رفتاری قرار داده است. هر چند که این برنامه ها در محیط گروه اجرا می شوند ولی در واقع بیشترین تأکید آنها بر محتوا قرار دارد تا فرایند گروه. اساساً یادگیری از طریق آموزش افراد در قالب گروه صورت می گیرد. بعضی از گروه های مشاوره ای علاوه بر اینکه هدف آنها گسترش روابط دوستانه است اغلب به صورت گروه های کوتاه مدت بوده و بر آموزش تمرکز دارند. این برنامه ها دارای جهت گیری فرایند گروهی بسیار ساختارمند هستند، بر محتوای خاصی جهت یادگیری تأکید دارند و بر اساس درجات مختلف فنون رفتاریشناختی از قبیل: الگو شدن، تقویت مثبت، آماده سازی تمرین و مسئله گشایی بنا شده اند.

سخنرانی های کوتاه، تقلید، بحث، مسئله گشایی و تکلیف خانه الگوه های اصلی مداخله هستند. مطالبی که در ادامه این کتاب خواهد آمد تفاوت این دو برنامه را در گروه های مشاوره و روان درمانی بیشتر روشن خواهد کرد. اوروک و وورز بایت) یک مداخله گروهی هشت جلسه ای را ارائه کردهاند که در آن کودکان فرصت پیدا می کنند مهارتهای اجتماعی از قبیل: از در میان گذاشتن، تحسین و تمجید کردن، بازخورد دادن، همدلی کردن، درخواست کمک کردن، کسب مهارت ابراز وجود و بهبود بخشی آن را یاد می گیرند. این برنامه ساختارمند برای ایجاد آگاهی مشکلات اجتماعی، تشخیص پاسخ های مفید و غیر مفید در روابط دوستانه، تشخیص امور مربوط به در است، واقعیت و مسئولیت،یافتن راه های ارتباط برقرار کردن با دیگران، بیان اهداف شخصی در دوستیها، چگونگی برخورد با فشار همسالان و رشد قاطعیت طراحی شده است.

برنامه متناسب با نیازهای کودکان دارای ناتوانی اجتماعی است و بر اساس فرایندهای یادگیری، آماده سازی و آموزش می باشد. یک جهت گیری مشابه، برنامه مشاورهای است که توسط اسمید مورگانت برای بهبود روابط دوستانه ارائه شده است. اهداف وی از این برنامه این بود که کودکان مفهوم دوستی و تنهایی را برای خود روشن کنند، نسبت به رفتارهای که باعث لطمه زدن به دوستیهای آنان می شود، آگاهی پیدا کنند، توانایی هایشان را در کمک دادن و کمک گرفتن بهبود ببخشند، تشویق شوند که چگونه معذرت خواهی کنند، همکاری در انجام تکالیف توسط کودکان بهبود یافته و مهارتهای پایان دادن به دوستی افزایش یابد. این اهداف از طریق جلسات با ساختار، استفاده از مواد مختلف مانند: کتاب ها، نقاشیها نمودارها قابل دستیابی است. برای مثال، در جلسه چهارم (کمک دادن و کمک گرفتن) هدف رشد آگاهی از نیاز برای کمک دادن و کمک گرفتن است. کودکان به خوبی از این کمک دادن و گرفتن استقبال و این مهارت را تمرین می کنند. کودکان درباره آنچه که یاد میگیرند بحث می کنند، احساسشان را در مورد کمک گرفتن و کمک دادن بیان می کنند.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی اثربخشی آموزش توانمندی اجتماعی بر مهارت های حل مساله دانش آموزان